سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به فرزند خود حسن ( ع ) فرمود : ] پسرکم چهار چیز از من بیاد دار ، و چهار دیگر به خاطر سپار که چند که بدان کار کنى از کرده خود زیان نبرى : گرانمایه‏ترین بى‏نیازى خرد است ، و بزرگترین درویشى بیخردى است و ترسناکترین تنهایى خودپسندى است و گرامیترین حسب خوى نیکوست . پسرکم از دوستى نادان بپرهیز ، چه او خواهد که تو را سود رساند لیکن دچار زیانت گرداند ، و از دوستى بخیل بپرهیز ، چه او آنچه را سخت بدان نیازمندى از تو دریغ دارد ، و از دوستى تبهکار بپرهیز که به اندک بهایت بفروشد ، و از دوستى دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند ، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 101 اردیبهشت 28 , ساعت 12:8 صبح

 

 


مهریه عشق چه بسیار کرد
آنکه طلب از غم دلدار کرد

اوکه جهان از طلبش باز داشت
چهره بیاشفت ونهان راز داشت

دل که به مهرانه سلامی بداد
مهریه اش ختم کلامی بداد

بهر جوابش همه کس مرده اند
خویش مرنجان که جفا خورده اند

چهره دنیا ز چنین نیک نیست
گر کرمی بود قدیم لیک نیست

آنکه به تو چهره زیبا بداد
نیز به ما چشم فریبا بداد

چشم که بیمار تو شد ای حبیب
معجزه گر نیست مگر آن طبیب

رفت ز کوی تو ولی این دلم
عفو کنم،هیچ نشد حاصلم

جمله بگفتند فریبا تویی
آن بت سرگشته وزیبا تویی

دوش نبودم به شب سرد تو
قافیه این شد بکشم دردتو

میکنم آن توبه به صد مرتبت
سوزم و بازم به شبت درتبت

رو که که دگر دامن من بسته شد
این دل وا مانده من خسته شد

رو به شراب و می وساقی گرفت
مطرب و تنها نی و، باقی گرفت



رقص کن باده توسرکش کنون
چون عطشم کرده فروکش کنون

هیچ دگر حال پریشان مپرس
مست کن ای جامه،گریبانه سست

جامه تو جامه رندان بود
عاقبت عشق تو زندان بود
  
وای بر آن لحظه که من سرکشم
از برو بامت بپرم، پر کشم


یاد اول روز که من دیدمت
چهره برافروخت، پسندیدمت

مست شدم در تب اندام تو
رفت جهانم همه درکام تو

ای که لبت شعله سرکش،به تنگ
آمده این دل، نبود وقت جنگ

نقش و نگاری که تو بر دل زدی
قاعده این شد که تو منزل زدی

منکه کست بودم هم یار تو
طرز من اینست بر احوال تو

گرکه محبت تو طلب داشتی
ناز به دستم که تو گل کاشتی

چند گذشت از همه ایام ما
چند گرفتی طلب از کام ما

بس کن واین چهره ز خود دور کن
در طلبم ناله مسرور کن.

دوشنبه 101 اردیبهشت 26 , ساعت 6:6 عصر

اینقدر ساکن بودم که تمام جریانای اطرافم خشک شدن.

من هیچ وقت ادم انتظار نبودم، همیشه خودم به مقصدم رسیدم.

بده که تو یه قدمی هدفت بعد کلی مکافات بازم بگن: نه!!! ایست!!!

این آب اگه نذارن جاری شه؟ باتلاق میشه یا سیل؟

 


یکشنبه 101 اردیبهشت 25 , ساعت 7:28 عصر

خیلی بزرگ شدم یعنی سنی ازم گذشته نه از من از همه امون از همه اونایی که با هم وبلاگهای درست کردیم حذف کردیم دوباره ساختم آینده رو پیش بینی کردیم و حالا به نقطه ای رسیدیم که شاید هیچ کدوممون فکر شو هم نمی کردیم

بد یا خوب این احوال هم میگذره

کسایی باهامون یه مسیرهای رو همسفر میشدن و هرکدوم در نقطه ای مسیرشون عوض میشد

مهم اون لذات تلخ و شیرین سفر و گذر عمر بود که همه اشون خاطره شد و بعضی هاشون تو این وبلاگ و امثال این وبلاگها ثبت شد

گاهی میام و گاهی مینویسم

از یادم نمیرید

از یادم نبرید

 


یکشنبه 101 اردیبهشت 25 , ساعت 3:7 عصر

لای دیوان باز شد حافظ صدایت کرده بود
این دل دیوانه در دیوان هوایت کرده بود 

لای دیوان باز شد « تیر دعا » رفت و نخورد
« اشک »، « راز سر به مهرم » را روایت کرده بود

یک شب از یک پنجره یک دست دستم را گرفت
دست تنهایی که دل را رد پایت کرده بود

دست من افتاد از پا ، پای من از دست رفت
این همان دستی ست که هر شب دعایت کرده بود

بغض من سنگین شده پس تنگ یک آغوش کو ؟
کاش روی خاک احساس رضایت کرده بود

وعده ما یک هزار و سیصد و هشتاد و ... عشق
با همان لحنی که با من آشنایت کرده بود

می نشینی یک نفس مهمان شعرم میکنی
شعر زیبایی که همرنگ خدایت کرده بود

خواب من تعبیر شد انگار داری می روی
یک نفر شاید نمک در کفش هایت کرده بود

فاضل نظری


پنج شنبه 101 اردیبهشت 22 , ساعت 12:57 صبح

پنهانت می کنم پشتِ پرده ها

 

زیر پوست
در دکمه
در دهان
پدیدار می شوی در ندیدارها...

دست بر دهانت می گذارم
و پنهانت می کنم در مرگ...
تابوت را می بندم
و تاریکی ِ تو را
از تاریکی ِجهان جدا می کنم.
خودم را می زنم به آن راه
که تو نیستی


ریشم بلند می شود
بلند می شوم
خودم را می زنم به بیداری
به خواب
که سخت است
نبضت مدام بگوید:
چرا؟
چرا؟

چرا؟

خودم را را می زنم به خیابان های
شب های

سیگارهای
های های ِ منی که از خلا پُر بود...
همین طور برای خودم می خندم
همین طور برای خودش اشک می آید
همین طورهاست
که دیوانگی پیراهن ِ کلمه اش را پاره می کند
و گورت را می کند
می کند
می کند
می کند

آب بیرون می زند .

"گروس عبدالملکیان"

https://sites.coecis.cornell.edu/educationalcontent/flights-tehran-to-jahrom/

https://sites.coecis.cornell.edu/educationalcontent/ways-to-travel-to-rasht-baran-city/

http://ideate.xsead.cmu.edu/discussion/introduction-to-media-synthesis-and-analysis/topics/plane-ticket-price-rasht-tehran

http://ideate.xsead.cmu.edu/discussion/introduction-to-media-synthesis-and-analysis/topics/distance-from-tehran-to-jahrom

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ