سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادرانِ در راه خدای متعال، دوستی شان می پاید ؛زیرا سبب آن، پاینده است . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 101 خرداد 2 , ساعت 12:52 صبح

بر اساس آمار سازمان گردشگری، سهم صنعت گردشگری ایران از تولید ناخالص داخلی، حدود 119 میلیون دلار (معادل 2.4 درصد) است که پیش‌بینی می‌شود در سال 1402، به چهار درصد افزایش یابد. همچنین در حال حاضر، 475 هزار ایرانی در صنعت گردشگری و صنایع مرتبط با آن مشغول به کارند که این میزان، 1.2 درصد از کل نیروی کار فعال در ایران را تشکیل می‌دهد و بر اساس برنامه‌های دولت، باید تا سال 1402، به 3.2 درصد افزایش پیدا کند. 
مطابق آمارهای منتشره از سوی سازمان جهانی گردشگری، گردشگری ایران در سال گذشته (1395) 12 درصد رشد داشته، درحالی‌که رشد جهانی گردشگری 4 درصد بوده است. شاید به‌همین دلیل، سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در حوزه گردشگری طی سال 95، رشدی 20 تا 30 درصدی را به‌همراه داشته است. بااین‌حال براساس اعلام رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، طی دو سال گذشته، آمار ورود گردشگران خارجی به کشور تنها 4.6 دهم درصد گردشگران دنیا بوده است.

 

 


چهارشنبه 101 اردیبهشت 28 , ساعت 12:8 صبح

 

 


مهریه عشق چه بسیار کرد
آنکه طلب از غم دلدار کرد

اوکه جهان از طلبش باز داشت
چهره بیاشفت ونهان راز داشت

دل که به مهرانه سلامی بداد
مهریه اش ختم کلامی بداد

بهر جوابش همه کس مرده اند
خویش مرنجان که جفا خورده اند

چهره دنیا ز چنین نیک نیست
گر کرمی بود قدیم لیک نیست

آنکه به تو چهره زیبا بداد
نیز به ما چشم فریبا بداد

چشم که بیمار تو شد ای حبیب
معجزه گر نیست مگر آن طبیب

رفت ز کوی تو ولی این دلم
عفو کنم،هیچ نشد حاصلم

جمله بگفتند فریبا تویی
آن بت سرگشته وزیبا تویی

دوش نبودم به شب سرد تو
قافیه این شد بکشم دردتو

میکنم آن توبه به صد مرتبت
سوزم و بازم به شبت درتبت

رو که که دگر دامن من بسته شد
این دل وا مانده من خسته شد

رو به شراب و می وساقی گرفت
مطرب و تنها نی و، باقی گرفت



رقص کن باده توسرکش کنون
چون عطشم کرده فروکش کنون

هیچ دگر حال پریشان مپرس
مست کن ای جامه،گریبانه سست

جامه تو جامه رندان بود
عاقبت عشق تو زندان بود
  
وای بر آن لحظه که من سرکشم
از برو بامت بپرم، پر کشم


یاد اول روز که من دیدمت
چهره برافروخت، پسندیدمت

مست شدم در تب اندام تو
رفت جهانم همه درکام تو

ای که لبت شعله سرکش،به تنگ
آمده این دل، نبود وقت جنگ

نقش و نگاری که تو بر دل زدی
قاعده این شد که تو منزل زدی

منکه کست بودم هم یار تو
طرز من اینست بر احوال تو

گرکه محبت تو طلب داشتی
ناز به دستم که تو گل کاشتی

چند گذشت از همه ایام ما
چند گرفتی طلب از کام ما

بس کن واین چهره ز خود دور کن
در طلبم ناله مسرور کن.

دوشنبه 101 اردیبهشت 26 , ساعت 6:6 عصر

اینقدر ساکن بودم که تمام جریانای اطرافم خشک شدن.

من هیچ وقت ادم انتظار نبودم، همیشه خودم به مقصدم رسیدم.

بده که تو یه قدمی هدفت بعد کلی مکافات بازم بگن: نه!!! ایست!!!

این آب اگه نذارن جاری شه؟ باتلاق میشه یا سیل؟

 


یکشنبه 101 اردیبهشت 25 , ساعت 7:28 عصر

خیلی بزرگ شدم یعنی سنی ازم گذشته نه از من از همه امون از همه اونایی که با هم وبلاگهای درست کردیم حذف کردیم دوباره ساختم آینده رو پیش بینی کردیم و حالا به نقطه ای رسیدیم که شاید هیچ کدوممون فکر شو هم نمی کردیم

بد یا خوب این احوال هم میگذره

کسایی باهامون یه مسیرهای رو همسفر میشدن و هرکدوم در نقطه ای مسیرشون عوض میشد

مهم اون لذات تلخ و شیرین سفر و گذر عمر بود که همه اشون خاطره شد و بعضی هاشون تو این وبلاگ و امثال این وبلاگها ثبت شد

گاهی میام و گاهی مینویسم

از یادم نمیرید

از یادم نبرید

 


یکشنبه 101 اردیبهشت 25 , ساعت 3:7 عصر

لای دیوان باز شد حافظ صدایت کرده بود
این دل دیوانه در دیوان هوایت کرده بود 

لای دیوان باز شد « تیر دعا » رفت و نخورد
« اشک »، « راز سر به مهرم » را روایت کرده بود

یک شب از یک پنجره یک دست دستم را گرفت
دست تنهایی که دل را رد پایت کرده بود

دست من افتاد از پا ، پای من از دست رفت
این همان دستی ست که هر شب دعایت کرده بود

بغض من سنگین شده پس تنگ یک آغوش کو ؟
کاش روی خاک احساس رضایت کرده بود

وعده ما یک هزار و سیصد و هشتاد و ... عشق
با همان لحنی که با من آشنایت کرده بود

می نشینی یک نفس مهمان شعرم میکنی
شعر زیبایی که همرنگ خدایت کرده بود

خواب من تعبیر شد انگار داری می روی
یک نفر شاید نمک در کفش هایت کرده بود

فاضل نظری


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ